میراث معنوی خوزستان، گنجینهای زنده از تاریخ و هویت این سرزمین

میراث معنوی خوزستان، گنجینهای زنده از تاریخ و هویت این سرزمین است؛ از نغمههای دلنشین موسیقی قومی و محلی تا آیینهای پرشور، از هنر ظریف کپوبافی تا ضربآهنگهای کارگران نخلستانها و گندمزارها، هرکدام روایتی منحصربهفرد از زندگی و باورهای مردم این دیار را روایت میکنند.
این میراث معنوی؛ تنها یادگار گذشته نیست، بلکه نفسهای امروز فرهنگ خوزستان است که در سینهزنیهای سنتی، ترانههای محلی و جشنهای بومی جریان دارد و روح جمعی مردمان این خطه را زنده نگه میدارد. اهمیت میراث معنوی خوزستان در گرو تنوع و اصالت آن است. این استان با اقوام مختلف عرب، لر، بختیاری، دزفولی، شوشتری، بهبهانی و… همچون تیراژه رنگارنگ از آداب و رسوم است که هر تکهاش دنیایی از معنا را در خود جای داده است.
ثبت جهانی و ملی آثار و آیینهای مختلف این استان، فقط افتخاری برای استان و کشور نیست، بلکه سپری در برابر فراموشی و مصادره این گنجینههاست. حفاظت از این میراث یعنی پاسداشت هویت ایران و زنده نگه داشتن زبانی که نسلهاست شادیها، غمها و مقاومتهای مردم خوزستان را فریاد زده است.
قاسم آلکثیر، روزنامهنگار، پژوهشگر و فعال حوزه میراث فرهنگی و مردمشناسی با سابقهای بیش از یک دهه در مطبوعات ملی و استانی است که با تمرکز بر فرهنگ و آیینهای بومی خوزستان، در ثبت ملی میراث معنوی همچون موسیقی عربی «علوانیه» و آیین «گرگیعان» نقش مؤثری ایفا کرده و مقالات متعددی در دانشنامهها و نشریات تخصصی از جمله فصلنامه «یامال» و موسسه علمی «انسانشناسی و فرهنگ» زیر نظر دکتر ناصر فکوهی منتشر کرده است. آلکثیر همچنین پیش از این بهعنوان مشاور میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، دبیریِ چندین جشنواره ملی، استانی و سفیر گردشگری اهواز در توسعه و پاسداشت میراث فرهنگی نقشآفرینی کرده است. با او پیرامون موضوع میراث معنوی خوزستان و راههای حفاظت از این میراث به گفت وگو نشستیم.
میراث معنوی استان خوزستان شامل چه عناصری است؟
میراث معنوی استان خوزستان طیفی گسترده از عناصر فرهنگی را دربرمیگیرد که نشاندهنده تنوع قومی، تاریخی و زیستی این منطقه است. مثلا در حوزه موسیقی نغمات بومی عربی، لری، بختیاری، دزفولی، شوشتری، بهبهانی، بندری و آوازهای کار نخلکاران و گندمکاران و… را دربرمیگیرد. همین گونهگونی باعث شده طیف گستردهای از آئینها و هنرهای سنتی را در این استان داشته باشیم.
مهمترین میراثهای معنوی ثبت شده خوزستان در فهرست ملی و جهانی کدامند؟
در استان خوزستان چندین میراث فرهنگی مهم، چه معنوی (ناملموس) و چه مادی (ملموس)، در فهرستهای ملی و جهانی به ثبت رسیدهاند. در حوزه میراث معنوی جهانی، دانش سنتی لنجسازی که در سواحل خوزستان بهویژه خرمشهر و ماهشهر ریشه دارد، در کنار استانهای جنوبی دیگر ایران در فهرست یونسکو به ثبت رسیده است. همچنین بیش از ۱۲۰ اثر معنوی در فهرست ملی ایران ثبت شدهاند که شامل آیینها و مناسک مذهبی مانند تعزیه شوش، مراسم صابئین مندائی، طلب باران و سینهزنیهای سنتی، هنرها و صنایع دستی مانند کپوبافی، نمدمالی، عروسکسازی و رنگرزی سنتی و نیز موسیقیها و آداب بومی نظیر علوانیه، موسیقی بختیاری و نوحهخوانی محلی میشود.
در حوزه میراث مادی ثبتشده جهانی نیز سه اثر برجسته از خوزستان در فهرست یونسکو قرار دارند. زیگورات چغازنبیل در شوش با قدمتی بیش از سه هزار سال که نخستین اثر ثبتشده جهانی ایران است، سازههای آبی تاریخی شوشتر که شاهکاری از مهندسی هیدرولیکی دوران باستان محسوب میشود و محوطه باستانی شوش که یکی از کهنترین شهرهای تمدن بشری و محل تلاقی فرهنگهای عیلام و بینالنهرین است. این آثار نشان از غنای تاریخی، فرهنگی و زیستی مردم خوزستان و ارتباط عمیق آنها با گذشته و محیط بومی خود دارند.
چه عواملی باعث تنوع و غنای میراث معنوی در خوزستان شده است؟
بر اساس نگاه مردمشناختی یا انسانشناسی، تنوع و غنای میراث معنوی در خوزستان ریشه در ترکیبی از عوامل تاریخی، جغرافیایی و اجتماعی دارد. این استان با برخورداری از اقوام مختلف مانند عرب، بختیاری، لر، شوشتری، دزفولی، صابئین مندائی، مسیحیانی که بومی اهواز بودند و ارمنیهایی که به دلایلی وارد خوزستان شدند و سایر فرهنگهای دیگر که به واسطه صنعت به خوزستان آمدند و… نمونهای از همزیستی فرهنگی پویا و متکثر است. به نظرم فرهنگها در بستر تعاملات اجتماعی و محیطی شکل میگیرند و تنوع قومی و زبانی در خوزستان، بستری برای خلق آیینها، سنتها، موسیقی و نمادهای فرهنگی گوناگون فراهم کرده است.
همچنین، زیستبوم متنوع خوزستان (از کوه و جلگه تا رود و دریا) و پیشینه تاریخی کهن آن باعث انباشت لایههای تمدنی و تقویت حافظه جمعی شده است. تجربههایی چون جنگ، مهاجرت و نیز به بازتولید هویت و خلق آیینهای مقاومت و سوگواری کمک کردهاند. آیینها هم بازمانده گذشته و نیز بخشی از حیات اجتماعی امروزند و در زندگی روزمره مردم معنا مییابند. خوزستان نمونهای زنده از فرهنگی پویا، باز و چندلایه است که میراث معنوی آن حاصل زیستجهانی متنوع و پیوسته در حال دگرگونی است. همچنین وجود میراث عربی که امتداد میراث جهان عرب و تلاقی آن با میراث فرهنگی ایران است باعث ایجاد تنوعی رنگارنگ شده است.
ایرنا، موسیقی و رقصهای سنتی خوزستان چه جایگاهی در فرهنگ منطقه دارند؟
موسیقی و رقصهای سنتی در خوزستان را میتوان بخشی از «ساختار فرهنگی» و نظام نمادین جوامع محلی دانست؛ یعنی تجلیهایی زنده، چندلایه و پویا از حافظه جمعی، هویت قومی و تجربه زیسته مردم است. فرهنگ صرفا مجموعهای از آیینها و سنتها نیست، بلکه شیوهای از زیستن است که در تعاملات اجتماعی، حرکات بدنی، ریتمها و بیانهای غیرکلامی تجلی مییابد. در این چارچوب، موسیقی و رقص در خوزستان کارکردهایی فراتر از سرگرمی دارند؛ آنها ابزارهایی برای انتقال روایتها، بازنمایی هویت قومی، تقویت همبستگی اجتماعی، سوگواری، شادی، مقاومت و حتی اعتراضاند.
رقصهای بختیاری، حرکات آیینی عربی، نوحههای ریتمدار و مقامهای موسیقایی در دزفول و شوشتر، هر کدام بر زمینهای از شرایط زیستمحیطی، مناسبات اجتماعی و تجربههای تاریخی بنا شدهاند. این عناصر فرهنگی بهگونهای پیوسته بازتولید میشوند و با تغییرات اجتماعی، معانی نو مییابند. در نتیجه، موسیقی و رقص در خوزستان بخشی از میراث فرهنگی و نشان از بدنه زنده فرهنگ مردم است.
آیا این هنرها در حال کمرنگ شدن هستند؟ چه اقداماتی برای حفظ آنها انجام شده است؟
هنرهای سنتی مانند موسیقی و رقصهای محلی زمانی در معرض کمرنگشدن قرار میگیرند که پیوند آنها با زندگی روزمره، ساختارهای اجتماعی و هویتهای محلی تضعیف شود. در خوزستان نیز با گسترش شهرنشینی، تغییر سبک زندگی، مهاجرت، فشارهای اقتصادی و سیاستگذاریهای فرهنگیِ نادرست در سالهای گذشته، بخشی از این میراثها با خطر فراموشی یا کالاییشدن مواجه شدهاند. زمانی که آیینها و هنرهای بومی از بستر اجتماعی خود جدا شده و صرفاً به نمایشهایی توریستی یا رسمی تقلیل یابند، فرهنگ بهجای پویایی، دچار رکود و ازخودبیگانگی میشود.
با این حال، در خوزستان تلاشهایی توسط فعالان میراث فرهنگی حوزهها و اطیاف مختلف برای حفظ و احیای این میراث در جریان است؛ از جمله ثبت ملی آیینها و مقامهای موسیقایی، برگزاری جشنوارههای بومی، حمایت محدود از گروههای موسیقی محلی و ایجاد کارگاههایی برای آموزش سازهای سنتی یا رقصهای آیینی. اما فراموش نکنیم که صرف ثبت و نمایش کافی نیست. این هنرها تنها زمانی زنده میمانند که در متن زندگی مردم، بهویژه نسل جوان، جاری باشند. بنابراین، تداوم آنها نیازمند سیاستهای فرهنگی مشارکتی، تقویت آموزش غیررسمی در جوامع محلی، بازگشت آیینها به فضاهای طبیعی و اجتماعیشان و بازتعریف جایگاه هنر بومی در ساخت هویت امروزی مردم اهواز و سایر شهرستانهای استان است. لازم است به فعالان میراث فرهنگی اعتماد شود و با حمایتِ آنها بتوان بخشی از فرهنگهای رو به فراموشی را احیا و ثبت کرد.
نقش هنرمندان محلی در انتقال این میراث به نسلهای بعد چیست؟
هنرمندان محلی را میتوان مجریان سنتهای فرهنگی دانست و میتوان گفت آنها کنشگران اجتماعی و حاملان حافظه جمعیاند. آنها با خلق، بازسازی و روایت آیینها، موسیقیها و رقصهای بومی، نقش حیاتی در زنده نگهداشتن و انتقال میراث معنوی به نسلهای بعد دارند. فرهنگ زمانی پایدار میماند که از طریق کنشگران فرهنگی درون ساختار اجتماعی در بستر اجتماعی زنده و مشارکتی بازتولید شود، نه صرفا به شکل رسمی و موزهای. برای مثال در خوزستان، هنرمندان محلی مانند نوازندگان و سازندگان سازهای بومی، هنر را اجرا میکنند و آن را درون خانواده، محله و قوم خود آموزش میدهند و با تحولات اجتماعی و زبانی سازگار میسازند.
فعالان محلی نقش بسیار مهمی دارند چرا که بسیاری از این میراثها به صورت شفاهی منتقل میشوند و بدون حضور فعال این هنرمندان، امکان استمرار خود را از دست میدهند. اگر این هنرمندان به حاشیه رانده شوند یا صرفا در قالب مناسبتهای رسمی و بدون پیوند با زندگی واقعی دیده شوند، فرهنگ محلی دچار گسست خواهد شد. بنابراین، تقویت جایگاه اجتماعی و اقتصادی هنرمندان بومی، ایجاد فضای آموزش غیررسمی و بهرسمیتشناختن نقش آنها در ساخت هویت فرهنگی برای حفظ و انتقال این میراث حیاتی است که متاسفانه این هنرمندان تاکنون به شکلی شایسته مورد توجه نهادهای فرهنگی ادارات مختلف و میراث فرهنگی قرار نگرفتهاند و برای آن مصادیق بسیاری را میتوانم برشمرم.
استان خوزستان از آیینهای خاص مانند عروسیهای سنتی، جشنهای رمضان، جشنهای نوروزی و چهارشنبه سوری و مراسم مربوط به ماه محرم و صفر برخوردار است. این آیینها چگونه برگزار میشوند و چهقدر مورد اقبال عموم قرار میگیرند؟
آیینهایی مانند عروسیهای سنتی، جشنهای رمضان، نوروز، چهارشنبهسوری و سوگواریهای ماههای محرم و صفر در خوزستان، بخشی بنیادین از نظم نمادین و حیات اجتماعی مردماند. این مناسک را میتوان لحظاتی از بازسازی هویت جمعی، نمایش انسجام قومی و ملی و بازتولید حافظه فرهنگی در یک بستر چندقومیتی دانست. یکی از پررنگترین مناسک جمعی خوزستان، آیینهای مرتبط با ماه رمضان و سوگواری محرم و صفر است. در شهرهایی چون اهواز، ماهشهر، شادگان، آبادان و غیره، رمضان فراتر از روزهداری، به یک «فرهنگ شبانه» بدل میشود.
شبهای رمضان با برگزاری محافل قرآنی، پخت نذریهای بومی، دورهمیهای شبانه، بازیهای سنتی و محلی مثل “محیبس”، مسابقات فرهنگی و آیینهای شب قدر، به تجربهای جمعی، آیینی تبدیل میشود. این ماه بهویژه در میان عربهای خوزستان، دارای بار هویتی و اجتماعی ویژهای است و با آدابی همچون افطاری دادن به همسایگان، عیادت از بیماران، به پیشواز رمضان رفتن با آذینبندی منازل، برپایی جشن با شکوه کودکانه گرگیعان، مناسک شب عید فطر از جمله “ام الحلس”، دید و بازهای عیدانه و… پیوند خورده است.
سوگواریهای محرم و صفر نیز با جلوههای خاصی چون علمگردانی، سینهزنیهای ویژه همچون “سهسنگ” در بهبهان، نوحهخوانیهای چندزبانه و اجرای آیینهای نمایشی (تعزیه و شبیهخوانی) در شهرهایی چون شوش، دزفول، حمیدیه، اهواز و… مواکب اربعین حسینی و استقبال از زائران حسینی بازتابی از تلفیق دین و فرهنگ بومیاند. این آیینها با وجود تغییرات اجتماعی، همچنان از اقبال عمومی برخوردارند. بهویژه در مناسبتهای مذهبی و ملی، مردم خوزستان آنها را بهعنوان فرصتهایی برای بازتعریف هویت قومی، ملی و دینی خود جدی میگیرند. یادمان نرود که زندهماندن آیینها نهبهدلیل موزهایشدن، بلکه بهخاطر پیوند زندهشان با زندگی واقعی مردم است و این پیوند در خوزستان هنوز برقرار است.
مستندنگاری میراث معنوی خوزستان چه میزان انجام شده است و آیا از ثبت میراث معنوی ایران به نام دیگر کشورهای دیگر جلوگیری کرده است؟
مستندسازی میراث فرهنگی ناملموس نباید صرفا یک کار اداری یا آرشیوی باشد؛ بلکه این فرایندِ مهم بخشی از فرایند آگاهسازی و بازشناسی هویت فرهنگی در برابر فراموشی و مصادره است. در استان خوزستان، با وجود تنوع گسترده در آیینها، هنرهای بومی و زیستفرهنگهای محلی، مستندنگاری میراث معنوی طی ۲ دهه اخیر پیشرفتهایی داشته اما همچنان ناکافی و پراکنده است. بسیاری از عناصر مهم همچنان در معرض فراموشی، مصادره یا ثبت توسط کشورهای همسایه قرار دارند. یکی از مصادیق جدی این تهدید، ثبت جهانی مضیف عربی بهنام کشور عراق در یونسکو بود، در حالی که ساخت مضیف، بهویژه در شادگان، سوسنگرد، بستان و هویزه بخشی فعال از سبک زندگی مردم است و ریشه در فرهنگ بومی مردم عرب ایران دارد.
همچنین، سبک سنتی موسیقی علوانیه که تا آستانه ثبت بهنام عراق پیش رفت، اما سال ۱۳۹۴ من و محمود مشهودی، موسیقیدان خوزستانی، تلاش کردیم و از این ثبت در کشور عراق جلوگیری شد و در فهرست ملی ایران به عنوان سبک موسیقی ویژهی مردم عرب ایران قرار گرفت؛ اما امیدوارم این پرونده با هدف تقویت تعاملات فرهنگی بین ما و همسایگان، به عنوان میراث مشترک به ثبت جهانی برسد.
با این حال، بسیاری دیگر از آیینهای مشترک ـ مانند نواهای مذهبی عربی، قصهگوییهای شفاهی، شیوههای سنتی خوراکپزی، پوششهای محلی و انواع موسیقی بومی ـ در صورت تداوم کمتوجهی، ممکن است توسط کشورهای همسایه که ساختارهای فعالتری در دیپلماسی فرهنگی دارند، به ثبت برسند. وقتی فرهنگ بومی مستندسازی و بازنمایی نشود، در چشم جهانیان شناسایی نمیشود و این باعث گسست بین مردم و میراثشان خواهد شد.
بنابراین، مستندنگاری دقیق، مشارکتی و بومیمحور برای حفاظت و بازسازی پیوند مردم با میراث خود، حیاتی است. بهویژه در خوزستان که فرهنگها مرزیاند و با جوامع همسایه پیوند دارند، این مستندنگاری بهمنزله تقویت فرهنگ بومی مردم منطقه در عرصه ملی و بینالمللی است.
آیا موردی از میراث معنوی در خوزستان وجود دارد که توسط کشورهای دیگر به ویژه کشورهای همسایه با وجود اشتراکات فرهنگی به ثبت برسد؟
بله، با توجه به بافت چندقومیتی و مرزی استان خوزستان برخی عناصر میراث معنوی این منطقه بهدلیل اشتراکات فرهنگی با کشورهای همسایه ـ بهویژه عراق و حوزه خلیج فارس در معرض ثبت توسط این کشورها قرار دارند. از آنجا که فرهنگ خوزستان، بهویژه در میان مردم عرب، بخشی از یک شبکه فرهنگی فراملی است همچون فرهنگ مردم بلوچ، کرد و ترک، مرزهای سیاسی لزوما مانع از همپوشانی میراث نمیشوند.
ما میراث مشترک بسیاری با کشورهای همسایه داریم که در طول هزاران سال از هم یاد گرفتیم و بهم یاد دادیم و این میراثها میتوانند به عنوان میراث مشترک به ثبت جهانی برسند و استحکامِ تعاملات و گفتوگوی فرهنگی میان ما و همسایگان را تقویت کند. ثبتهای جهانی مشترک باعث میشوند که بجای اینکه یک کشور در حفظ، نگهداری و معرفی یک میراث پیشگام باشد، ۲ یا چندین کشور با همکاری یکدیگر از آن میراث حفاظت کنند.
اما این اشتراکات نباید به ثبت یکسویه آنها از سوی دیگران و حذف نام ایران بینجامد. یک نمونه برجسته، مضیف عربی است که با وجود حضور پررنگ آن در سنت عربهای خوزستان توسط عراق به ثبت جهانی یونسکو رسید، بدون ذکر نقش و گستره آن در جنوبِ ایران. این موضوع با واکنش فعالان میراث فرهنگی مواجه شد، اما بهدلیل کوتاهی وزارت میراث فرهنگی در آن زمان، فرصت از دست رفت و همچنان شاهد تلاش جدی برای اصلاح پروندهی ثبت جهانی مضیف و ثبت مشترک بین ایران و عراق هستیم اما اقدام قابل توجهی را هنوز ندیدیم.
بزرگترین تهدیدها برای میراث معنوی خوزستان چیست؟
بزرگترین تهدیدها برای میراث معنوی خوزستان شامل فقدان مستندنگاری دقیق و بهموقع است. فرهنگ متنوع خوزستان از برف تا بحر و سبک زندگی عشایری و کوهستانی تا دشت و فرهنگ ساحل نشینان و … نیاز به مستندنگاری دقیق، علمی و حرفهای است.
همچنین در بخش فرهنگ عربی ثبت دیرهنگام منجر به ثبت آنها توسط کشورهای همسایه بهویژه عراق بهدلیل اشتراکات فرهنگی میشود. از دیگر تهدیدهای میراث معنوی میتوان کمرنگشدن نقش نسل جوان در تداوم این میراث و ضعف در سیاستگذاری و حمایت نهادی از سوی نهادهای فرهنگی کشور را دانست. به جرات میتوان گفت که نبود روایتهای رسمی و بومی از فرهنگهای محلی، آنها را در برابر فراموشی یا مصادره فرهنگی آسیبپذیر میکند.
چگونه میتوان مردم به ویژه جوانان را به مشارکت در حفظ میراث معنوی ترغیب کرد؟
برای ترغیب مردم، بهویژه جوانان به مشارکت در حفظ میراث معنوی خوزستان به نظرم باید از راهکارهایی بهره گرفت که با زندگی روزمره و هویت نسل جدید پیوند بخورد. به باور جامعه شناسان، فرهنگ زمانی زنده میماند که در بستر زیست اجتماعی واقعی و تولید خلاقانه روایتها بازآفرینی شود، نه صرفا در قالب موزه یا سند رسمی. همچنین به فعالان محلی اعتماد شود و در صدور مجوز برای اجرای آئینهای خود سنگاندازی نشود و دولت نقش تسهیلگری را برای آنان فراهم کند.
همچنین پیشنهاد میکنم برای احیاء، حفظ و معرفی میراث معنوی خوزستان کارگروهی با حضور فعالان میراث فرهنگی، انسان شناسان و پیشکسوتانی که دانش تاریخ و تاریخ اجتماعی دارند راهاندازی شود تا این کارگروه در کنار و همراه اداره کل میراث فرهنگی باشد تا ظرافتهای میراث معنوی فرهنگهای استان با عمق بیشتری شناسایی و بررسی شوند.
آموزش درونساختاری و مشارکتی، شامل آموزش آیینها، موسیقیها، داستانهای شفاهی و هنرهای بومی در مدارس و دانشگاهها با حضور بزرگان محلی و هنرمندان، میتواند حس تعلق جوانان به میراثشان را تقویت کند و استفاده از رسانههای نوین همچون تولید محتوا درباره آیینها و میراث معنوی در شبکههای اجتماعی، ساخت فیلم، انیمیشن یا پادکست به زبان جوانان، ابزار مؤثری برای آشنایی و جذب آنهاست.
برگزاری جشنوارهها و رویدادهای بومیمحور شامل آیینهای محلی مانند موسیقی، رقص، غذا یا لباس سنتی در فضای عمومی و در سطح ملی و حتی بین المللی با محوریت نسل جوان برگزار شوند که هم جذابیت ایجاد میکنند و هم به تداوم آن میراث نیز کمک میکند. در واقع، برای پیوند جوانان با میراث معنوی باید هویت محلی را به منبعی از خلاقیت، افتخار و آیندهسازی تبدیل کرد، نه صرفا گذشتهای دور و مصرفشده. این نگاه فرهنگی و زنده، همان چیزی است که میتواند از میراث در برابر فراموشی و مصادره محافظت کند.
نمونهی دیگر فرهنگ منداییهای خوزستان است که ظرفیت ثبت مشترک جهانی دارد. متاسفانه این اقوام حتی یک سکوی تعمید در شهر ندارند و بیتوجهی به مناسک و آئینهای این قشر باعث شده که دست به مهاجرت بزنند. باید از مهاجرت آنها جلوگیری شود و سیستم شهری آنها را به عنوان بخشی جذاب و متنوع از هویت شهری بپذیرد و در تامین نیازهای هویتی و فرهنگی آنها درکنار ساحل کارون تدابیری را اتخاذ کند.
آیا میراث معنوی خوزستان توانسته در جذب گردشگر مؤثر باشد؟
میراث معنوی خوزستان با وجود تنوع قومیتی و آیینی فراوان و علاقه ویژهی هموطنان به فرهنگِ استانمان اما نتوانسته به اندازهای که باید در جذب گردشگر مؤثر باشد. علت اصلی این ضعف، نبود سیاستگذاری فرهنگی بومیمحور، غفلت از حمایت از سرمایههای اجتماعی و فقدان برندسازی فرهنگی است. در مقابل، استانهایی مانند بوشهر با جشنواره کوچه یا کیش با برگزاری جشنوارههایی چون نیانبان، توانستهاند میراث خود را به فرصتی برای جذب گردشگر بدل کنند. خوزستان تاکنون جشنوارههای بومی، زیرساخت فرهنگی مناسب و روایتِ متنوع و جذابی از خود برای جذب گردشگر نداشته است. به نظرم برای جبران این عقبماندگی، باید از متخصصان مردمشناسی غیرجانبدار بهره گرفت، آیینها را ثبت و احیا کرد، رویدادسازی کرد و جشنوارههای فرهنگی بومی راهاندازی کرد تا این میراث زنده به ابزاری برای توسعه گردشگری و فعال شدن چرخهی اقتصاد بومیمحور تبدیل شود.
بزرگترین تهدیدها برای میراث معنوی خوزستان چیست؟
بزرگترین تهدیدها برای میراث معنوی خوزستان شامل فقدان مستندنگاری دقیق و بهموقع است. فرهنگ متنوع خوزستان از برف تا بحر و سبک زندگی عشایری و کوهستانی تا دشت و فرهنگ ساحل نشینان و … نیاز به مستندنگاری دقیق، علمی و حرفهای است. همچنین در بخش فرهنگ عربی ثبت دیرهنگام منجر به ثبت آنها توسط کشورهای همسایه بهویژه عراق بهدلیل اشتراکات فرهنگی میشود. از دیگر تهدیدهای میراث معنوی میتوان کمرنگشدن نقش نسل جوان در تداوم این میراث و ضعف در سیاستگذاری و حمایت نهادی از سوی نهادهای فرهنگی کشور را دانست. به جرات میتوان گفت که نبود روایتهای رسمی و بومی از فرهنگهای محلی، آنها را در برابر فراموشی یا مصادره فرهنگی آسیبپذیر میکند.
چگونه میتوان مردم به ویژه جوانان را به مشارکت در حفظ میراث معنوی ترغیب کرد؟
برای ترغیب مردم، بهویژه جوانان به مشارکت در حفظ میراث معنوی خوزستان به نظرم باید از راهکارهایی بهره گرفت که با زندگی روزمره و هویت نسل جدید پیوند بخورد. به باور جامعه شناسان، فرهنگ زمانی زنده میماند که در بستر زیست اجتماعی واقعی و تولید خلاقانهی روایتها بازآفرینی شود، نه صرفاً در قالب موزه یا سند رسمی. همچنین به فعالان محلی اعتماد شود و در صدور مجوز برای اجرای آئینهای خود سنگاندازی نشود و دولت نقش تسهیلگری را برای آنان فراهم کند.
همچنین پیشنهاد میکنم برای احیاء، حفظ و معرفی میراث معنوی خوزستان کارگروهی با حضور فعالان میراث فرهنگی، انسان شناسان و پیشکسوتانی که دانش تاریخ و تاریخ اجتماعی دارند راهاندازی شود تا این کارگروه در کنار و همراه اداره کل میراث فرهنگی باشد تا ظرافتهای میراث معنوی فرهنگهای استان با عمق بیشتری شناسایی و بررسی شوند.
آموزش درونساختاری و مشارکتی، شامل آموزش آیینها، موسیقیها، داستانهای شفاهی و هنرهای بومی در مدارس و دانشگاهها با حضور بزرگان محلی و هنرمندان، میتواند حس تعلق جوانان به میراثشان را تقویت کند و استفاده از رسانههای نوین همچون تولید محتوا درباره آیینها و میراث معنوی در شبکههای اجتماعی، ساخت فیلم، انیمیشن یا پادکست به زبان جوانان، ابزار مؤثری برای آشنایی و جذب آنهاست.
آیا میراث معنوی خوزستان توانسته در جذب گردشگر مؤثر باشد؟
میراث معنوی خوزستان با وجود تنوع قومیتی و آیینی فراوان و علاقه ویژهی هموطنان به فرهنگ استانمان اما نتوانسته به اندازهای که باید در جذب گردشگر مؤثر باشد. علت اصلی این ضعف، نبود سیاستگذاری فرهنگی بومیمحور، غفلت از حمایت از سرمایههای اجتماعی و فقدان برندسازی فرهنگی است. در مقابل، استانهایی مانند بوشهر با جشنواره کوچه یا کیش با برگزاری جشنوارههایی چون نیانبان، توانستهاند میراث خود را به فرصتی برای جذب گردشگر بدل کنند.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0